اولین ماه رمضان آریا و پایان هشت ماهگی
مبارک مبارک تولدت مبـــــــــــــــــــــــــــــارک
خوشگل مامان,امروز هشتمین ماهگرد زمینی شدنته فرشته مامان تازه اولین ماه رمضان زندگیتم شروع شده نازدارکم
هشت ماه پیش تو یه همچین روز تقریبا همین ساعتا بود که زندگی مامان وبابا رو شیرین تر کردی الهی قربونت بشم چشم تیله ای مامان خیلی دوست دارم ......خیلی دوست داریم
عزیزکم اون روزا شما خیلی کوچول موچول بودی ام حالا ماشالا بزرگ شدی .چهار دست و پا میری,میزها و بلندی ها رو میگیری و وایمیسی ,بیشتر غذاها رو میخوری .....
خلاصه جونم برات بگه که حســــــــــــــــــــــــــــــــابی شیطون شدی و پدر مامان و بابا درآوردی قربونت بشم عیبی نداره ما عاشق همین شیطنت هاتیم
میدونی عسل مامان ,جدیدا صبح ها که بیدار میشی بی سرو صدا راه میفتی و میری خرابکاری میکنی البته نه همیشه و نه خرابکاری بدجور.چهار دست و پا میری ازمیز ها میگیری وایمیسی و یه چیزی یا میندازی یا میکوبی رو میز که اینجوری میشه مامان از جاش مثل برق گرفته ها میپره
دوست داریم یه عالمه ,هرچی بگیم بازم کمه