سر زدن اولین دندون
واییییییییییییییییییییییییییییی مامانم مبارکت باشه پسرم
امروز اولین دندون خوشگلت سرشو آورد بالا
آریای مامان ,قهرمان من !!!!
چند روزی بود خیلی بیحال بودی مامان فکر میکرد بهـــــــــــــــــــار شده و پسملیش تنبـــــــــــــــــــــله نگو گل پسرم میخواد بزرگ شه
قربونت بشم من که تا غذاتو مامان شروع کرد فکر کردی بزرگ شدی و باید دندون دربیاری
آخه چند روزی میشه تقریبا یه هفته اس که سوپ شروع کردی به خوردن !!!!
از پریشب مامان جان پدر منو درآوردی یعنی تا صبح نزاشتی بخوابما داشتم از سر درد میمردم همش جیغ میزدی گریه میکردی منو باباجی خیلی ناراحت و نگرانت بودیم
دیشبم که شب عید بود و واسه روز پدر رفتیم خونه مامانی عادله...
دیدیم داری اذیت میشی مامان منو باباجی بردیمت بیمارستان بهرامی فدات شم ایشالا همیشه سلامت باشی و دیگه پات اونجور جاها نرسه ......
شبم که برگشتیم رفتیم خونه مامانی اینا موندیم تا مامانی عادله کمک من کنه و از شما مراقبت کنه تا من بتونم یکم بخوابم
امشب یعنی سه شنبه 23 اردیبهشت سال 93 ساعت 21:30.با بابایی احمد و مامانی و خاله و دایی اینا رفته بودیم رستوران و شما ممول من تو بغل من بودین که یهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو مامان دید که پسمل قشنگش, شیر مردش دندونش سر زده و داره دالی میکنه
نازم!!!!!نمیدونی چقدر من و باباجی ذوق کردیم من که دیگه نمیدونستم چیکار کنم
نازدارم !باور کن خیلی دوستت داریم .من و باباجی عاشق هم و هر دو عاشق شماییم
یه پله دیگه بزرگ شدی
امیدوارم تا آخرین پله های زندگی قشنگت منو باباجی شاد و سلامت کنارت باشیم و با هم خونواده خوشحالی بسازیم
آمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن